به گزارش «راهبرد معاصر»؛ بر اساس گزارشات، طی هفتههای گذشته، اسرائیل حملات خود را به ایران تشدید کرده است. در گذشته استراتژی اسرائیل مبتنی بر خرابکاری در برنامه هستهای و ترور دانشمندان هستهای بود؛ اما در شرایط کنونی، استراتژی اسرائیل بر هدف قرار دادن دانشمندان و افسران برنامه موشکی و پهبادی و اعضای نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی متمرکز شده است.
نفتالی بنت، نخست وزیر اسرائیل با اجرای راهبرد «مرگ با هزاران زخم» ظاهرا این حملات را مورد تایید قرار داده است که برای نمونه می توان به ترور سرهنگ حسین صیاد خدایی ، مرگ مشکوک یک مهندس در سایت نظامی پارچین و حمله به انبار مخفی پهپادها اشاره کرد.
در تاریخ ۷ ژوئن، نفتالی بنت ، نخست وزیر اسرائیل به مسئولیتهای اسرائیل اشاره کرد و در کمیته امورخارجی و دفاعی کنست اظهار داشت: «روزهایی که ایران مکررا به اسرائیل آسیب میرساند و ترس و وحشت را فراگیر میکرد و سالم از قضیه بیرون میرفت، به پایان رسیده است. ما در همهجا علیه ایران عملیات خواهیم داشت و به این رویه ادامه میدهیم.» در واقع این به دکترین اختاپوس اشاره داد که توسط نفتالی بنت ابداع شده است.
اظهارات نفتالی بنت در مورد ایران با واکنش مقامات ارشد این کشور همراه شد و آنها تاکید کردند که چنین اظهاراتی میتواند انگیزهی ایران را برای اقدامات تلافی جویانه و انتقام افزایش دهد. اما به نظر میرسد که در شرایط کنونی، دستاورد مهم دولت اسرائیل این بوده که دولت بایدن را قانع کرده تا از خروج نام سپاه پاسداران از فهرست سازمانهای تروریست خارجی جلوگیری کند. در واقع این امر احیای توافق هستهای را با بنبست همراه ساخته است و این مطابق با منافع ملی اسرائیل است.
با وجود این که بسیاری از مقامات ارشد اسرائیل، خروج ایالات متحده از توافق هستهای (برجام) را اشتباه میدانند؛ اما به عقیده یکی از ناظران، اسرائیل با موفقیت توانسته در صفوف رهبران ایران ابهام و سردرگمی ایجاد کند و این امر قدرت بازدارندگی این کشور را بالا برده است.
اما در واقع مطابق با گزارش نشست ۶ ژوئن شورای حکام، برنامه هستهای ایران با پیشرفت گستردهای همراه شده است و این کشور به غنی سازی ۶۰ درصدی و نصب ماشینهای سانترفیوژ آی.آر. 6 اقدام کرده است. بر اساس مفاد برجام، این اقدامات ممنوع بوده است؛ برجامی که ایران به تعهدات آن پای بند بود؛ ولی دونالد ترامپ تحت فشار لابیهای اسرائیلی از آن خارج شد.
در شرایط کنونی، اسرائیل به دنبال ممنوعیت کامل غنیسازی در ایران است. عملیات خرابکارانه و تحریمها نه تنها نتوانسته برنامه هستهای ایران را متوقف کند؛ بلکه رفتار منطقهای این کشور هم تغییر پیدا نکرده است. ایران همچنان به آسانی تحریمهای اقتصادی آمریکا را دور میزند و با تهاجم نظامی روسیه یه اوکراین، ائتلاف تحریم شدگان در حال گسترش یافتن است.
اما در سویی دیگر، به دلیل افزایش قیمت نفت (به دلیل جنگ اوکراین)، دولت بایدن تمایلی ندارد تا فشار بیشتری علیه ایران اعمال کند. علاوه بر این، همسایگان ایران به نظر نمیرسد تمایلی به تداوم تحریمهای ایران داشته باشند. آخرینباری که ایران واقعا احساس خطر کرد زمانی بود که ایالات متحده عراق و افغانستان را مورد حمله نظامی قرار داد اما امروز دیگر این ترس وجود ندارد.
اگرچه اسرائیل از موفقیتهای تاکتیکی برخوردار بوده؛ ولی پس از آن در استراتژی و در دستیابی به هدف اصلی خود یعنی ممانعت در پیشرفت برنامه هستهای ایران موفق نبوده است. دولت اسرائیل همچنان ذهنیت یک دهه پیش را دارد؛ در حالی که جهان با تغییر و تحول همراه شده و برنامه ایران تکامل یافته است. در واقع اساس تفکر اسرائیل بر این است که میتوان ایران را از قابلیتهای هستهای دور کرد؛ حتی اگر این برنامه مشابه برنامه ده سال پیش نباشد.
اما در واقعیت، ایران برای غلبه بر محدودیتهای تکنولوژیکی بسیار موفق عمل کرده است و نسبت به برنامه هستهای دانش گسترده یافته است، که حذف آن دیگر آسان نیست. بنابراین اگر تمام تاسیسات هستهای ایران نابود شود؛ ایران علم بازسازی آن را ظرف چند ماه دارد. علاوه بر این، مطابق نظرسنجی شورای شیکاگو، برنامه هستهای ایران از حمایت و پشتیبانی داخلی برخوردار است. حتی در صورت تغییر رژیم، بعید است که کنار گذاشته شود.
در نهایت این که راهبرد «هزار خنجر» در مسائل منطقهای نیز اعمال شده است. حملات اسرائیل به لبنان و سوریه، ایران را تغییر نداده و جایگاه حزب الله را تضعیف نکرده است. اگرچه ایران همچنان چالش بزرگی برای جامعه بینالملل است؛ اما اسرائیل خود را در خط مقدم مبارزه قرار داده و این امر باعث میشود که ایران به دنبال انتقامگیری باشد. بنابراین مطابق با شرایط فعلی برنامه هستهای ایران، تغییر محاسبات و اتخاذ راهبرد جدید اجتناب ناپذیر است. هر چند اسرائیل به موفقیتهای تاکتیکی رسیده؛ اما در استراتژی در حال شکست خوردن است. بین رهبران اسرائیل شکاف و اختلافات گستردهای وجود دارد و ضروری است که یک سیاست جدیدی اتخاذ شود که واقعیتهای کنونی را در نظر بگیرد. بنابراین اسرائیل باید به خاطر داشته باشد که بردن ایران به گوشه رینگ میتواند با واکنش تند تهران همراه شود و به یک درگیری منطقه بینجامد.